اتاق دلتنگیهای وتنهاييم

كنارم هستي و اما دلم تنگ ميشه هر لحظه

 

خودت مي دوني عادت نيست ، فقط دوست داشتن محض

 

كنارم هستي بازم بهونه هامو مي گيرم

 

ميگم واي چقدر سرد !

 

ميام دستاتو مي گيرم

 

يه وقت تنها نري جاي كه از تنهايي ميميرم

 

از اينجا تا دم در هم بري دلشوره مي گيرم

 

فقط تو فكر اين عشقم تو فكر بودن با هم

 

محال پيش من باشي برم سر گرم كاريشم

 

ميدونم يه وقتاي دلت مي گيره از كارم

 

روزاي كه حواسم نيست بگم خيلي دوست دارم

 

تو هم مث مني انگار از اين دلتنگيها داري

 

تو هم از بس منو مي خواي يه جوراي خود آزاري

 

                      يه جوراي خود ازاري!!!

 

كنارم هستي و انگار همين نزديكاست دريا

 

مگه موهاتو وا كردي كه موج اش اومده اينجا ...

 

قشنگ ردپاي عشق بيا بچرخ زير برف

 

اگه حال منو داري مي فهمي يعني چي اين حرف

 

هنوز يه وقت هاي دلت مي گيري از كارم

 

روزاي كه حواسم نيست بگم خيلي دوست دارم.....



نظرات شما عزیزان:

وصال
ساعت8:27---27 فروردين 1390
سلام
شعر زیبایی بود
همیشه موفق باشی
خوشحالم میکنی بهم سر بزنی
منتظرتم عزیز
بای


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:,ساعت 15:26 توسط سکوت شب | يک نظر |


Power By: LoxBlog.Com